چرا در رهبری یک گروه تجاری، داشتن صداقت مهم است؟
یکبار، در اتاق هیئت مدیره یک شرکت، شنیدم که یکی از ثروتمندترین مردان آمریکا، عبارتی را بیان کرد که هرگز فراموش نمی کنم. او چنین می گفت: "به نظر من، صداقت به خودی خود واقعا یک ارزش نیست، بلکه زمانی یک ارزش به حساب می آید که وجود ارزش های دیگری را در زندگی ما تضمین می کند."
صداقت و درستی یکی از مهمترین ویژگی های رهبری خوب در کسب و کار است که قصد دارم دلیل آن را برای شما بازگو کنم.
داشتن صداقت، چگونه باعث موفقیت کسب و کار می شود
هر وقت که جلسات برنامه ریزی راهبردی برگزار می کنیم، اولین ارزشی که همه مدیران اجرایی در مورد آن اتفاق نظر دارند، داشتن صداقت است. مدیران و رهبران در هر کسب و کاری می دانند که باید پایه و اساس کارشان بر صداقت و درستی استوار باشد و باید از آن چیزی که به آن اعتقاد دارند، دفاع کنند.
به عنوان مثال، موسس شرکت مواد شیمیایی هانستمن، جان هانستمن که یک مولتی میلیاردر است کار خود را از صفر شروع کرده تا اینکه سرمایه اش را به 12میلیارد دلار افزایش داده است. کتاب او با عنوان "برنده ها هرگز تقلب نمی کنند" مملو از شرح و روایت هایی است که تجربیات شخصی او را بیان می کند. او در کتابش شرح می دهد که چگونه قاطعانه و با عزم راسخ بر اصول خود پافشاری کرده است. هانستمن چنین بیان می کند که صداقت تنها دلیلی است که باعث شده او، تا بدین اندازه فرد موفقی باشد.
او در کتابش می نویسد: "در مورد اصول اخلاقی در زندگی شخصی و حرفه ای، راه میان بری وجود ندارد باید به یک اصولی پایبند بود. اساسا افراد به سه دسته تقسیم می شوند افراد ناموفق، افرادی که موفقیت های کوتاه مدتی بدست می آورند و افرادی که موفق می شوند و همواره موفق باقی می مانند. تفاوت این افراد، در شخصیت آنهاست."
رهبران موفق هرگز با تقلب، اصول اخلاقی خود را زیر پا نمی گذارند
افراد زیادی هستند که با تقلب، موقتا به موفقیت هایی دست یافته اند، نمونه های زیادی از این نوع افراد، اطراف ما وجود دارند. شرکت انرون، سالها به عنوان یکی از نوآورترین شرکت ها در آمریکا تلقی می شد. مدیر عامل این شرکت، مهمترین و با نفوذترین افراد کشور را می شناخت و با آنها رابطه داشت. نقطه ضعف انرون این بود که موفقیت خود را بر پایه دروغ بنا نهاده بود. مدیران این شرکت که برای مدت کوتاهی، افراد موفقی بودند همگی از مواردی هستند که نبود صداقت در تجارت را نشان می دهند.
صداقت و درستی بدین معناست که کار درست را انجام دهید صرفا به این دلیل که فکر می کنید درست همین است
مدیرانی که در کارشان صداقت دارند، شاید مشهورترین و شناخته شده ترین مدیران نباشند البته آنها به این مسئله چندان اهمیتی نمی دهند. صداقت و درستی بدین معناست که کار درست را انجام دهید صرفا به این دلیل که فکر می کنید درست همین است. صداقت است که باعث موفقیت شما می شود.
اهمیت صداقت در قول دادن و به قول خود وفا کردن
مدیران موفق همیشه به قول خود وفا می کنند. وقتی قولی می دهند محتاطانه و با دقت این کار را انجام می دهند. حتی اگر با اکراه و بی میلی، قولی می دهند به هر ترتیبی که شده، به قول خود وفا می کنند و همیشه حقیقت را می گویند.
جک ولچ، مدیر عامل شرکت جنرال الکتریک، این ویژگی را خلوص و بی ریایی می نامد. او معتقد است که اگر از صداقت داشتن، واهمه دارید در این صورت، شجاعت و جرئت این را نخواهید داشت که مدیر کارآمدی باشید. افراد متملق و بله قربان گو، اطراف شما را احاطه می کنند و به جای گفتن حقیقت، آن چیزی را خواهند گفت که شما دوست دارید بشنوید.
مدیرانی که صداقت دارند، از حقیقت ترسی ندارند
مدیرانی که در کارشان صداقت دارند، از روبرو شدن با واقعیت، واهمه ای ندارند. این همان چیزی است که در روانشناسی " اصل واقعیت" یا “reality principle” نامیده می شود، یعنی اینکه دنیا راهمانطوری که واقعا هست، ببینیم نه آنطوری که دوست داریم باشد. شاید این مهمترین اصل در رهبری یک گروه تجاری باشد که به داشتن صداقت، مرتبط است. بسیاری از شرکت ها در کارشان شکست می خورند فقط به این دلیل که "اصل واقعیت" را به کار نمی بندند.
صداقت یعنی گفتن واقعیت، حتی اگر واقعیت تلخ باشد. صداقت داشتن، خیلی بهتر از این است که دیگران را با گفته های نادرست فریب دهید چون با این کار، احتمالا خودتان را نیز فریب می دهید.
مدیران و افرادی که در راس یک گروه تجاری قرار دارند، باید اعتماد به نفس داشته باشند، اما باید قبول کنند که ممکن است گاهی اشتباه کنند. مدیران بسیاری بوده اند که نهایتا در کارشان شکست خورده اند به این دلیل که در مورد تصمیمات و نتیجه گیری هایشان نخواستند که هیچ انتقاد و یا نظری را بشنوند. الک مکنزی در این باره نوشته: "فرضیات و ایده های نادرست دلیل تمامی شکست ها می باشند."
تفاوت زیادی بین "اعتماد به نفس داشتن" و " نسنجیده عمل کردن" وجود دارد. باید قبول کنید که امروزه، در دنیایی که دستخوش تغییرات سریع است، این احتمال وجود دارد که در مواردی، تا حدی و یا به طور کامل اشتباه کنید. فقط با پذیرفتن اینکه احتمال دارد شما نیز اشتباه کنید، مدیر کارآمدتری خواهید بود زیرا این طرز تفکر باعث می شود که پذیرای ایده ها و اندیشه های نو باشید.
نتیجه گیری
در مورد داشتن صداقت، هیچ استثنایی نمی توان قائل شد، در هر شرایط و موقعیتی باید صداقت داشت. صداقت یک حالت روحی است و به شرایط و موقعیت بستگی ندارد. اگر در مورد مسائل کوچک و کم اهمیت، صداقت خود را زیر پا بگذارید، کم کم این کار برای شما عادی می شود و بر سر هر مسئله کوچکی، خیلی راحت اصول اخلاقی خود را زیر پا می گذارید.
افراد با صداقتی که رهبری یک گروه کاری را برعهده می گیرند، همواره جانب انصاف را رعایت می کنند مخصوصا زمانی که بقیه افراد، بی عدالتی می کنند. در حقیقت، برای تشخیص اینکه چطور می توان مدیر خوبی بود، نشانه واقعی این است که ببینید در شرایطی که دیگران با شما غیرمنصفانه رفتار می کنند، چقدر می توانید منصف و صادق باشید.
برایان تریسی