تمام افراد پیوسته سعی در این دارند که پروسه ی فروشی که وارد آن می شوند به صورت قطعی درآید و به انعقاد قرارداد فروش منجر گردد، به عبارت دیگر کار فروش را یکسره کنند. شما باید با مشتریان احتمالی خوبتان سه یا چهار صحبت کنید. شما فکر می کنید آن ها آماده خرید هستند، اما زمانی که شما فکر می کنید که می توانید قرارداد فروش را منعقد کنید مشاهده می کنید این فروش به تعویق می خورد.
چندبار پیش آمده است که شما در فروش مجبور به استفاده از یک راه بسیار سخت برای قطعی کردن آن باشید و یا چندبار پیش آمده است که شما یک فروش را از دست بدهید؟ من مطمئن هستم شما نیز تمام استدلال ها و مخالفت های ممکن در این مورد را شنیده اید مانند اینکه "الان زمان مناسبی نیست" یا "بیش از اندازه گران است" یا "ما علاقه مند نیستیم" و بسیاری موارد دیگر.
آیا این واقع بینانه است که انتظار داشته باشید بازارگرمی و یا تبلیغات شما توجه مشتری را جلب کندو کالای شما همان چیزی باشد که مشتری می خواهد و یا این که آن ها را وادار کنید که در زمانی پانزده ثانیه ای یا کمتر تصمیم به خرید از شما بگیرند؟ البته که اینطور نیست، اما تبلیغات شما باعث می شود که مذاکره برای فروش آغاز شود به شرطی که بدانید که از کدام کلمات باید استفاده کنید.
آیا این شما را عصبانی و ناراحت نمی کند که یک خریدار احتمالی را از دست بدهید در حالی که او واقعا می تواند از محصول یا سرویس های شما سود ببرد و شما به شدت برای انعقاد قرارداد فروش کوشش می کنید؟ چندبار پیش آمده شما یک فروش را از دست بدهید و یا مجبور شده باشید برای قطعی کردن یک فروش مسیر سختی را طی کنید؟
چه اتفاقی می افتد اگر بتوانید یک قرارداد فروش را با ده تا سی درصد زمان کمتر با خریدار منعقد کنید؟ من قصد دارم به شما بگویم که چگونه و به سرعت این کار را انجام بدهید اما قبل از آن بگذارید سوالی از شما بپرسم. چرا زمانی که شخصی یک خریدار را به شما ارجاع می دهد شما تقریبا همیشه موفق به انعقاد قرارداد فروش می شوید؟ بله شما می دانید در مورد چه صحبت می کنم. یکی از مشتریان موجود شما، شخصی که محصولات و سرویس های شما را دوست دارد به همکار تجاری یا دوست خود درباره تجربه ای که از دادوستد با شرکت شما داشته است چیزهای به آن ها می گوید و به آن ها توصیه می کند و می گوید با شما ارتباط برقرار کنند.
زمانی که شما یک خریدار ارجاع داده شده دارید، این خریدار آماده خرید است و معمولا فقط با یک یا دو مذاکره کوچک می توانید با او قرارداد منعقد کنید. همه به مشتریان ارجاع داده شده علاقه مند هستند زیرا می توان با تلاش کمتر و صرف هزینه کمتری فروش را انجام داد.
چرا انعقاد قرارداد فروش با شخصی که توسط یکی از بهترین مشتریان شما به شما ارجاع داده شده است آسان خواهد بود؟ نه بار از هر ده بار این خریداران ارجاع داده شده قبلا به خوبی با محصول شما و ارزش آن آشنا شده اند. آن ها تا حدی با شرکت شما آشنایی دارند و راحت تر به شما اعتماد می کنند. شما در واقع پیش فروش کرده اید و مشتریانی آماده به خرید برای شما هستند.
آیا شما دوست ندارید که تمام خریداران شما به صورت پیش فروش از شما خرید کنند؟ به جای اینکه وقت خود را برای مقابله با ایرادات گرفته شده از سوی خریداران احتمالی صرف کنید، شما می توانید زمان بازاریابی برای افرادی که خواهان خرید هستند را افزایش دهید.
پیش فروش کردن ساده تر از آن چیزی است که شما فکرش را بکنید، ولو این که شما به صورت یکنواخت خریداران ارجاع داده شده نداشته باشید. شما می توانید از سه ایده ی ساده برای فروش بیشتر با تلاش کمتر استفاده کنید.
ایده اول، اجازه دهید خود مشتری برای معامله متقاعد شود: زمانی که یک مشتری از شما می پرسد چه کاری می توانید برای او بکنید و هزینه ی آن چقدر است شما چه کار خواهید کرد؟ این سوال می تواند شما را در وضعیت دفاعی قرار دهد و در این هنگام شما پیوسته تلاش می کنید که مشتری خود را درباره ارزش سرویس خودتان متقاعد کنید.
هیچکس دوست ندارد که چیزی به زور به او فروخته شود بلکه اکثر مردم دوست دارند که خودشان برای خرید متقاعد شوند. بگذارید مشتری خودش برای خرید مجاب شود. با پرسیدن سوالات سعی کنید کنترل جلسه را در دست بگیرید. خریداران خود را مجاب کنید که به شما بگویند از سرویس ارائه شده توسط شما چه انتظاراتی دارند و اینکه چرا سرویس شما برای آن ها مناسب می باشد.
ایده دوم، فورا ارزش محصولات و سرویس های خود را تصدیق کنید: آیا همیشه استدلال "قیمت آن بسیار بالاست" به عنوان مانعی در برابر فروش برای شما مطرح است؟ شما نیز همان کاری انجام دهید که مشتری ماهر و خوب انجام می دهد، اگر آن ها درباره شرکت همکار شما که سرویس های شما را ارائه می دهد سخن گفتند، شما نیز شرحی از مشتریان گذشته خود برای آن ها بگویید تا به مشتری نشان دهید که به آنچه که انتظار دارد بدون نگرانی خواهد رسید.
ایده سوم، تمام موانع در راه فروش را حذف کنید: چه اتفاقی خواهد افتاد اگر خریدار شما دچار تردید شود که شما به آن ها توجه ندارید؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر اختلاف درباره این موضوع که شرکت شما کوچک است و یا پیش از این در آن زمینه فعالیتی نداشته است را با بی توجهی به آن رها کنید؟ یک اختلاف می تواند در یک چشم به هم زدن باعث مرگ فرآیند فروش شود. برای اجتناب از این امر خیلی صریح و روراست به اختلافات بپردازید. از مشتری بخواهید مواردی را که شما فراموش کرده اید را به شما یادآور شود و شما نیز سعی کنید تمام موانع موجود برای فروش را از میان بردارید.
منبع: سایت آموزش بازاریابی